Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-07@17:15:42 GMT

شريعتي و چپ ها؛ سروش و ليبرال ها

تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۵۱۷۶۶۶

شريعتي و چپ ها؛ سروش و ليبرال ها

خبرگزاري آريا - تهران- ايرنا- ناصرآملي سردبير اسبق روزنامه هاي خراسان و طوس در بخش دوم گفت و گوي خود با پروژه تاريخ شفاهي ايرنا از تحول چپ ها پس از اخراج آنها از قدرت در سال 68 و نقش دکترعبدالکريم سروش در تضعيف انديشه هاي چپ و گراييدن آنها به ليبراليسم سخن گفت.

ناصرآملي در بخش دوم مصاحبه با «پروژه تاريخ شفاهي ايرنا» از تاثير سرنوشت ساز جزوه اي از دکترعلي شريعتي بر خود، نقش عبدالکريم سروش در کاهش غلظت تفکرات چپ در کشور و ازدواج سياسي خود مي گويد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


ايرنا: مقداري هم سوابق قبل از انقلابتان را بفرماييد؟
آملي: متولد 38 هستم. 19 ساله بودم که انقلاب شد. خانواده من مذهبي بودند البته نه خيلي سفت و سخت بلکه به معناي متعارف آن. در خانواده در يک گفتمان ديني - سنتي رشد کرديم. گرايش ديني داشتم اما سينما هم مي رفتم، ترانه هم گوش مي دادم. در خيابان «تهران» شهر مشهد - کوچۀ باغ خوني - زندگي مي کرديم. 15 سال داشتم که به محله «عدل پهلوي» که بعد از انقلاب به «امام خميني» تغيير نام داد نقل مکان کرديم.
دوستي داشتم به نام حسن دانشمندي که مانند من اهل ادبيات و کتاب بود. يک روز جزوه اي را به من داد و گفت برو بخوان. «آري اينچنين بود برادر» دکتر علي شريعتي بود. خواندن آن واقعا مسير زندگي ام را عوض کرد. از آن به بعد ديگر: حلقه‌اي برگردنم افکنده‌ دوست مي‌کشد هر جا که خاطرخواه اوست!
اين جزوه نگاهم به مذهب و همين طور مسير زندگي ام را کاملا عوض کرد.
اينکه دين چه معناي ديگري مي تواند داشته باشد، چه اثري بر سياست دارد، مشي فرد را چقدر تغيير مي دهد و از اين قبيل، سوالاتي بود که با خواندن اين جزوه ذهنم را مشغول خود ساخت.
هر چند اکنون به برخي از افکار دکتر شريعتي انتقاد دارم، اما اين جزوه مرا وارد فعاليت هاي سياسي و مذهبي کرد.
آن موقع انقلاب داشت شروع مي شد. سه کانون در مشهد بود که نشريات و جزوات انقلابي را تکثير و توزيع مي کردند. يکي در خيابان تهران، ديگري در خيابان خسروي و آخري که در آستانه پيروزي انقلاب برپا شد در چهارراه دکترا.
ما مي رفتيم و مخفيانه از اين کانون ها که مغازه هايي مخفي فروش بودند کتب و جزوات شريعتي، طالقاني، بني صدر و ابراهيم يزدي را مي گرفتيم و مطالعه مي کرديم. با همين کتابها ايدئولوژي انقلاب رفته رفته در ذهن ما شکل گرفت. دوران درگيري و مواجهه مستقيم مردم عادي با حکومت که شروع شد ما هم به جمع کثير انقلابيون پيوستيم.
اين نقطه عطف زندگي فکري و سياسي من بود. اما نقطه عطف ديگر زندگي ام ازدواج با خانواده اي از نزديکان و اصحاب استادمحمدتقي شريعتي بود. همسر من فرزند آقاي رحيميان از شاگردان استاد و از فعالين و بنيانگذاران کانون نشرحقايق ديني در مشهد هستند. همين خانه اي که الان در آن زندگي مي کنم و در آن دارم با شما گفت و گو مي کنم يکي از محلهاي سخنراني هاي دکترشريعتي در مشهد بوده است. البته خانه پدرخانمم که کنار همين خانه است قبلا با اينجا يک حياط داشته است و در مجموع بارها در اختيار جلسات دکترشريعتي بوده است. بارها و بارها آقايان بهشتي و مطهري و خامنه اي اينجا سخنراني کرده بودند. اينجا يکي از پايگاههاي روشنفکران ديني بوده است. بعد از انقلاب هم بارها و بارها آقاي دکتر سروش در اينجا و در منزل قبلي ما در احمد آباد سخنراني کرده اند. اشخاص ديگري از جريان روشنفکري هم به اينجا آمده اند از جمله دکتر احسان نراقي و اين اواخر يک بار، دکتر فيرحي.
ازدواج با خانواده آقاي رحيميان از اين نظر نقطه عطفي بود که روند تحولات فکري مرا تسهيل و تسريع کرد. همچنين فاصله من با جريان ملّي-مذهبي مشهد را کم کرد. البته من جزو چپ هاي مذهبي اين شهر بودم اما گرايش ملي- مذهبي رقيقي داشتم که البته بعدها جدّي تر شد. به عبارتي دکتر سروش آمد و اين دو گرايش را به هم دوخت و ترکيبي از اين دو به وجود آورد.
به خاطر همين گرايشم وقتي در روزنامه توس بودم بخشي از بدنه سنتي چپ مشهد مدام به آقاي جوادي حصار فشار مي آوردند که چرا اين ملي-مذهبي را به عنوان سردبير توس نصب کرده ايد. چپ هاي مسلمان آن موقع با ملي- مذهبي ها ميانه خوبي نداشتند. ازدواج با اين خانواده و نگاه منصفانه اي که پدر همسرم به اخلاق و دين و سياست داشت بر من اثر فراواني گذاشت.
نقطه عطف سوم هم آشنايي من با دکتر سروش بود. با شريعتي از تفکرسنتي و عاميانه ديني وارد فاز روشنفکري ديني شدم. در انقلاب به جريان چپ مذهبي ملحق شدم. با ازدواج بين چپ ها و ملي-مذهبي ها قرار گرفتم. يک دکان دونبش هستم که يک نبشم چپ هاي مسلمان و نبش ديگرم ملي-مذهبي ها هستند. البته در گرايش ملي-مذهبي به مهندس عزت الله سحابي نزديکتر بودم تا مهندس بازرگان.
بر اثر برخورد با انديشه هاي دکتر سروش به نقطه اي فراتر از ايدئولوژي چپ رفتم. خلاصه کلام اينکه از عاميانه بودن به سمت روشنفکري ديني و ايدئولوژي گرايي رفتم. سپس به سمت نقد و نفي ايدئولوژي انديشي. امروز باورهايي ديني دارم که برايم بسياربسيار شيرين و معتبر و مهم هستند، اما ويژگي حداقلي دارند و کارشان هم دميدن در کوره اخلاق است، نه قدرت.
ايرنا: خاطره‌اي از آقاي شريعتي داريد؟
آملي: من وقتي دکتر شريعتي را شناختم که از دنيا رفته بود. فقط در آيين هاي بعد از شهادت ايشان در خانه پدرشان حضور يافتم. بعدها نيز از طريق پدر همسرم به منزل استاد شريعتي زياد مي رفتيم و خطبه عقد من و همسرم را نيز ايشان لطف کردند و خواندند؛ رحمةالله عليه.
ايرنا: يکي از حوادث مهم قرن قبل سقوط و فروپاشي اتحادجماهير شوروي بود. اين فروپاشي چه تاثير بر جنبش چپ اسلامي در ايران گذاشت؟ گفته مي شود در مجموع باعث تقويت راست ها در دنيا شد. آيا چنين چيزي درباره ايران صدق مي کند؟
آملي: در ايران جز اين که حربه قوي تر عليه مارکسيسم دست مخالفان آن داد تاثير خاصي نداشت. آنچه در ايران چپ را به هم ريخت دکترعبدالکريم سروش بود. ايشان مباني اين انديشه را در کشور ضعيف کرد؛ مباني چپ هاي اسلامي و غير اسلامي را.
ايرنا: چطور؟
آملي: چپ گرايي چپ هاي مذهبي و حکومتي که طرفدار انقلاب و نظام بودند از ايدئولوژي آنها برمي خاست که شبه سوسياليستي بود.
آقاي سروش وجاهت نظري ايدئولوژي آنها را فروريخت. بيشترين کار را در زمينه دگرگوني نظري چپ هاي مسلمان در ايران آقاي سروش انجام داد.
اما آنچه به عنوان يک کاتاليزور باعث اقبال سياسي چپ ها به ليبراليسم غير فلسفي و دموکراسي خواهي شد اخراج آنها از حکومت بود که بعد از فوت امام به وقوع پيوست. عناصر برجسته اين جريان از جمله آقايان حجاريان و تاجزاده و .... بار ديگر وارد دانشگاه شدند و در آنجا با تفکرات امثال آقاي دکتر بشيريه و نيز سروش مواجه شدند. علاوه بر آقاي بشيريه حلقه بزرگي از اساتيد علوم سياسي دانشگاه تهران بر روي اين افراد تاثير گذاشتند و جريان چپ سنتي را از بعد سياسي ليبراليزه کردند.
تدارکات نظري اين تغيير در حوزه ديني را دکتر سروش انجام داد و اولويت جريان چپ از عدالت به آزادي تغيير کرد. خود اين شيفت شدن چپ هاي مسلمان از سوسياليسم به دموکراسي، ساختار انديشۀ آنها را ليبراليزه کرد و از حيث نظري هم خيلي مهم بود.
ارتباط مستمر و نزديک من با آقاي سروش از زماني که ايشان مقالات قبض و بسط تئوريک شريعت را در کيهان فرهنگي مي نوشت شروع شد. آثار ايشان را مدام پيگيري مي کردم و هر از چند در تهران خدمت ايشان مي رسيدم. واسطه من هم دوستان کيهان فرهنگي و بعداٌ کيان، از جمله آقايان رضاتهراني، شمس الواعظين، يا اکبرگنجي بودند.
در تهران موسسه اي به نام«معرفت و پژوهش» درست شد که بگمانم دکتر نام مرا نيز جزو هيات امناي آن قرار داده بودند و پياز هم ميوه شمرده شده بود! آقاي محسن سازگارا بود و اگر اشتباه نکنم رضاتهراني و اکبر گنجي هم در زمرۀ هيأت امنا بودند. اين موسسه در خيابان 16 آذر بود و در دفتر «صراط» اتاق داشت و بعد از آن کلاسهايش در دفتر جديد تشکيل مي شد.
به ما اطلاع دادند چون به آقاي دکترسروش اجازه تدريس در دانشگاه داده نمي شود، ما انديشه هاي ايشان را از طريق اين موسسه توزيع خواهيم کرد.
چند تا از مراکز استان هاي بزرگ کانديدا شدند. از جمله مشهد، تبريز، اصفهان، شيراز و تهران. در تهران آقاي دکترجلايي پور از قبل اين کار را انجام مي دادند. در مشهد هم من و همسرم و پدر ايشان، تدارکات آن را پذيرفتيم. در بقيه شهرها هم افراد ديگر.
اين اتفاق بعد از واقعه دانشگاه اميرکبير که در سال 77 يا 78 رخ داد و در آن چماقداران به دکتر سروش حمله کردند به وقوع پيوست.
از آن سال تا 88 هر پنجاه روز يکبار آقاي سروش به مشهد مي آمدند و در همين خانه و منزل قبلي و گاه به دعوت دوستان در جاهاي ديگر، جلسات ايشان برگزار مي شد. يکبار به دعوت دانشجويان سخنراني دکتر را در تالار هاشمي نژاد دانشکدۀ پزشکي درون باغ بيمارستان امام رضا برگزار کرديم؛ انصار حزب ا... حمله کردند و هياهوي غريبي شد و چنان حمله با ميلگرد و سنگ و چوب و تکّه هاي بتن شديد بود که من براي دقايقي فکر کردم دکتر سروش را از دست داديم! با چاقو دنبال فرزند من و فرزند دکتر کرده بودند و خلاصه با تدابيري که از قبل انديشيده بوديم وي را از مهلکه خارج کرديم: روزي بود هولناک و روزستان!
بگذرم؛ فقط اگر ايشان در خارج کشور بود اين کلاس ها و نشست ها تشکيل نمي شد. وگرنه اوقاتي را که در داخل بودند حتما به طور منظم به مشهد مي آمدند و اين کلاس ها را برگزار مي کردند. برخي از کتب و آثار ايشان هم محصول و ويراستۀ همين سخنراني هاي ايشان در مشهد و ديگر شهرهاست.
شايد بتوان گفت مشهد اين جلسات را منظم تر از هر جاي ديگر برگزار مي کرد که مسوولش خود من بودم و همسرم بسيار در برنامه ريزي و تدارکات کمک مي کردند و نيز جناب حاج آقاي رحيميان. از اين رو با آقاي سروش ارتباط نزديکي داشتم و مي ديديم که چطور دارد انديشه خود را مهندسي و معماري مي کند.
شاهد بودم که آقايان محسن کديور و هاشم آقاجري و سعيد حجاريان چطور در اين حوزۀ نظري با آقاي سروش بحث و مجادله مي کردند. البته امروز بسياري از ديدگاه هاي سروش پذيرفته شده و همين آقايان حرف هاي آن موقع ايشان را مي زنند.
ايرنا: پس اشخاصي که نام برديد از نظر فکري در جبهه مخالف آقاي سروش بودند؟
آملي: بله. از مخالفان ايشان بودند؛ البته مخالف نظري نه سياسي.
آقاي دکترحجاريان سلسله مقالات مفصلي در مجله «کيان» در نقد کتاب«فربه تر از ايدئولوژي» آقاي سروش نوشت. به ويژه چپ هاي غيرمعمم اسلامي خيلي شديد با ايشان درگير بودند. چون همه اين ها متاثر از انديشه هاي دکتر شريعتي بودند و فربه تر از ايدئولوژي پنبه مباني فکري شريعتي را زده بود. البته اين کتاب کلا مباني ايدئولوژي انديشي را مي زد. طبعا وقتي ايدئولوژي از کار مي افتاد شامل هر ايدئولوژي مي شد چه مارکسيستي، چه ديني و چه ناسيوناليستي و غيره.
شريعتي هم يک عنصر فکري ايدئولوژي انديش بود. از اين رو متأثرين از مرحوم دکتر با فربه تر از ايدئولوژي مساله پيدا کردند.
علاوه بر اين ها روحانيت سنتي هم با اين کتاب مخالفت کرد. چرا که تئوري هاي آنها را زير سوال مي برد. از جمله از طريق يکي از آشنايان دريافتم که آيت ا... سيّدان که از تفکيکي هاي شهير ايران هستند مايلند با دکتر گفتگوهاي خصوصي داشته باشند که بارها زمينه اين گفتگوها را نيز فراهم کرديم و هر دو بزرگوار با آرامش مي نشستند و ساعتها گفتگو مي کردند و البته در آن روزها اخبارش را درز نمي داديم!
من هم شريعتي انديش بودم و ابتدا با اين افکار آقاي سروش مشکل داشتم. البته در حد آقايان کديور و حجاريان نبودم و فقط شاگردي مي کردم. اما چون از نزديک با دکتر سروش در ارتباط بودم ابهامات و سوالاتي را در اين باره در جلسات مشهد مطرح مي کردم.
منظور از اين سخنان اينکه جريان چپ ديني در ايران با افکار دکتر سروش به هم ريخت. در واقع اتحاد جماهير شوروي هيچ گاه تکيه گاه چپ هاي اسلامي نبود که با سقوطش زيرپايشان خالي شود. ولي مارکسيست هاي ايراني با اضمحلال شوروي برهان شکليِ قاطع خود براي قبول کمونيسم را از دست دادند. اگر چه برخي از آنها فرضيه هاي بديل استالينيسم را قبول داشتند ولي در اينکه اتحاد جماهير شوروي نماد يک انديشه مارکسيستي است ترديدي نداشتند.
گفت و گو از: ناصرغضنفري
پژوهشم 3081**
انتهاي پيام /*

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۵۱۷۶۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هفته بیست و ششم لیگ برتر| برتری یک نیمه‌ای پرسپولیس مقابل نساجی

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری علم و فناوری آنا، تیم‌های نساجی مازندران و پرسپولیس در چارچوب هفته بیست و ششم لیگ برتر از ساعت ۱۸:۱۵ در ورزشگاه وطنی قائمشهر به مصاف هم رفتند و در پایان ۴۵ دقیقه اول پرسپولیس یک بر صفر برنده راهی رختکن شد.

داور: موعود بنیادی‌فر

اخطار: سروش رفیعی (پرسپولیس) ؛ امیرحسین سام دلیری (نساجی)

گل: اوستون اورونوف (۶) (پرسپولیس) 

ترکیب نساجی: لوآن پولی، وحید محمدزاده، امیرمهدی جان‌ملکی، سعید غلامعلی بیگی، فرزاد زامهران، منصور باقری، محمد عباس‌زاده، امیرحسین سام دلیری، امیر محمد هوشمند، سیدمحمدرضا حسینی و محمدرضا عباسی.

ترکیب پرسپولیس: علیرضا بیرانوند، گئورگی گولسیانی، حسین کنعانی زادگان، عبدالکریم حسن، دانیال اسماعیلی فر، مسعود ریگی، سروش رفیعی، اوستون اورونوف، مهدی ترابی، وحید امیری و عیسی آل کثیر.

پرسپولیس مزد بازی هجومی خود را که پس از سوت داور آغاز کرده بود خیلی زود گرفت و اورونوف موفق شد دروازه حریف را باز کند. در ادامه نساجی تلاش کرد تا جبران کند اما موقعیت چندانی به دست نیاورد در مقابل پرسپولیس فرصت‌های گلزنی خوبی به دست آورد که یکی پس از دیگری از دست رفت.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • کلهر: بردن نساجی به قهرمانی پرسپولیس کمک می کند/ سروش رفیعی بی احتیاطی کرد
  • تکرار نشست زمین در خیابان شهیدان کاظمی/عمق فرونشست ۴ متر است
  • اخراج سروش رفیعی مقابل نساجی درست بود؟
  • سروش رفیعی: به نظر داور احترام می‌گذارم، بی احتیاطی از من بود؛ از هم تیمی‌ها و کادر فنی عذرخواهی می‌کنم / فیلم
  • پرسپولیس بازهم اخراجی داد؛ اینبار سروش
  • کارت زرد دوم برای سروش رفیعی و اخراج از زمین (نساجی 0-1 پرسپولیس)
  • کابوس اخراج برای پرسپولیس ادامه دارد؛ سروش رفیعی دقیقه 50 دو کارته شد!
  • هفته بیست و ششم لیگ برتر| برتری یک نیمه‌ای پرسپولیس مقابل نساجی
  • تقلب و تقلای پادشاهان عریان لیبرال دموکراسی
  • نجم‌الدین شریعتی:ضرورت آماده سازی زیرساخت‌های فرزندآوری در کشور