Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه سیاست فردا: 29خرداد مصادف است با درگذشت دکتر علی شریعتی، شخصيتي که هنوز تأثیرش در حوزه اندیشه دیده می‌شود و نمی‌توان نام او را از تارك روشنفکری دینی و نواندیشی دینی و احياگري اسلامي جدا کرد. شریعتی اما چه در دوره حیاتش و چه بعد از آن موافقان و مخالفان سرسختی داشته است؛ برخی او را احیاگر اندیشه‌های دینی می‌دانند که توانست دین را با مقتضیات روز پیوند دهد و دین را حتی به زندگی افرادی ببرد که سراسر شيفته مبانی غربی بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برخی هم نظرات او را ساختارشکن می‌دانند و شریعتی را متهم می‌کنند که به دلیل کم‌دانش بودن در مبانی فقهی، نظریاتی مطرح کرده است که خارج از ساختار و مبانی فقهی است. البته برخی هم هستند که به دلیل زاویه داشتن با اصل دین‌داری او را به دلیل تلاش برای احیای دین‌ مورد هجمه قرار می‌دهند اما به هر حال شریعتی هرچه که باشد در حوزه فکری آنقدر مهم است که موافق یا مخالف او باشیم، نمی‌توانیم تأثیرگذاری او از زمان حیاتش تا به امروز را انکار کنیم. به مناسبت سالروز درگذشت این روشنفکر دینی و برای بررسی مهم‌ترین تأثیرات شریعتی ساعتی را با عباس سلیمی‌نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران به گفت‌وگو نشستیم که مشروح آن را می‌خوانید.

دکتر شریعتی را می‌توان یکی از مهم‌ترین روشنفکران دینی ایران نامید که تأثیر اندیشه‌هایش تا امروز هم مشاهده می‌شود. علت این ماندگاری چیست؟

در ابتدا من هم یاد و خاطره این شخصیت برجسته تاریخ معاصر ایران را گرامی‌ می‌دارم. دکتر شریعتی را بی‌تردید باید یک روشنفکر دینی تمام‌عیار بدانیم که مشکلات جهان اسلام را به خوبی می‌شناخت و برای خروج از مشکلات راه‌ حل ارائه می‌داد. قرار نیست ما از شریعتی اسلام‌شناسی بیاموزیم، بلکه او یک جامعه‌شناس مسلمان برجسته است که مشکلات را واکاوی می‌کند. او در مسائل تخصصی فقهی متخصص نبود و خودش هم چنین ادعایی نداشت و اتفاقا در مسائل تخصص اسلام بسیار خاضع بود و اگر در جایی در این حوزه خطایی هم دارد اولا خودش به بعضی خطاهایش اذعان کرده است و ثانیا درصدد اصلاحش برآمده است. می‌پذیرم که بعضی مطالب شریعتی جامعیت نداشت اما او در مدت کوتاه زندگی‌اش توانست به لحاظ فکری آثاری تولید کند که تأثیر بسیار مهمی در جامعه دینی بگذارد که اگر بخواهیم یک قضاوت کلی از او داشته باشیم، دستاوردهایش به مراتب بیش از خطاهایش بود. از سوی دیگر وقتی فردی تولید فکر می‌کند، طبیعتا دچار خطا می‌شود و اصلا این موضوع عجیب نیست.

شریعتی مخالفان زیادی هم دارد؛ مشخصا جریان موسوم به روشنفکری دینی در سال‌های اخیر هجمه‌های بسیاری علیه او وارد می‌کنند. شریعتی که خود لقب روشنفکری دینی دارد، چگونه باعث آزردگی این جریان شده است؟

واقعا آنچه در حق شریعتی رفت نه فقط ظلم به او بلکه ظلم به جامعه بود. پذیرفتنی نیست که برخی جامعه را از صاحبان فکر محروم کنند. برخی نیروهای ظاهرنگر به جامعه ظلم کردند و شریعتی را به کلی کنار گذاشتند و او را نادیده گرفتند و از سوی دیگر برخی مدعیان روشنفکری دینی هم او را طرد کردند و البته جریان‌های شبه‌روشنفکری غیر دینی او را در معرض تندترین هجمه‌ها قرار دادند. اینکه شبه‌روشنفکران دینی امروزی و جریان ضددین با او زاویه‌های اساسی دارند، به مختصات شریعتی بازمی‌گردد. شریعتی با تشخیص مشکلات جامعه راه‌حل را در بازگشت جامعه به اسلام می‌دانست و تقویت اسلام را حتی باعث استقلال کشور و بالابردن شأنیت ایران می‌دانست. طبیعی است که شبه‌روشنفکران غیردینی نتوانند چنین تفکری را تحمل کنند؛ از سوی دیگر او باور داشت که باید بر اساس اسلام حکومت تشکیل داد؛ یعنی قائل به حاکمیت دینی بود و اتفاقا شریعتی به شدت به روحانیون اصیل احترام می‌گذاشت و روحانیون مرتجع را نقد می‌کرد. وقتی فردی پرچمدار دفاع از روحانیونی است که دل در گروي استقلال کشور داشتند مورد قبول روشنفکران غرب‌گرا قرار نمی‌گیرد و تردیدی نیست که چنین فردی محبوب شبه‌روشنفکران غرب زده نیست. شریعتی با احیای اندیشه اسلامی و تقابل با بربریت از تمدن اسلامی سخن گفت و زوایای معیوب و پنهان جهان غرب را آشکار کرد که امروز هم بیش از هر زمان دیگری به چنین رویکردی نیاز داریم. او نشان داد که تصویر پر جاذبه‌ای که از غرب اراده می‌شود، قابل دفاع نیست و توانست جوانانی که مرعوب ظاهر تمدنی غرب بودند را به اسلام نزدیک کند. شریعتی دربرابر غرب موضع‌گیری دقیقی داشت و با آنکه خود در غرب تحصیل کرده بود اما تحت تأثیر جاذبه‌های غرب قرار نگرفت بلکه به افشای آن پرداخت. وقتی عده‌ای به ظاهر روشنفکر به غرب می‌روند و غرق در ظاهر آن می‌شوند، طبیعتا نمی‌توانند افکار شریعتی را تحمل کنند. شریعتی انسانی حقیقت‌گرا بود و نه فقط غرب که حتی وقتی به مصر هم سفر کرد با نگاه انتقادی به‌مظاهر تمدنی این کشور مواجه شد. برای مثال او وقتی به اهرام ثلاثه رفت پرسید که این بنای عظیم چگونه ساخته شده و چگونه این سنگ‌های بزرگ در حالی که در آن زمان امکانات ساخت‌وساز ویژه‌ای وجود نداشته به آن بالا منتقل شده است؟ توضیح دادند که برده‌ها این کار را انجام دادند که بعضا زیر سنگ‌های برزگ جان می‌باختند. شریعتی گفت که آنها را کجا دفن می‌کردند و یک چاله‌ای را نشان دادند که گویا آن برده‌ها به آنجا ریخته می‌شدند. شریعتی رفت بر سر قبر آنها و شروع به گریستن کرد و گفت که خودم را با شما هم‌سرنوشت یافتم. واقعیت این است که شریعتی مرعوب هیچ ظواهری نمی‌شد. امروز هم ببینید که خود مردم انگلیس، آمریکا، فرانسه یا بلژیک از مظاهر کشور خود اعلام تنفر می‌کنند.

یکی از مهم‌ترین خاستگاه‌های دکتر شریعتی بازگشت به خویشتن بود؛ مسئله‌ای که آل‌احمد هم در کتاب غرب‌زدگی به آن اشاره می‌کند. قدری درباره این وجه دکتر شریعتی برایمان بگویید.

بسیاری از روشنفکران ما بر این باور بودند که جامعه ما عقب افتاده است و شریعتی هم همین‌ باور را داشت اما او برخلاف دیگر روشنفکران که راه‌حل را سرتاپا غربی‌شدن یا غرق در تفکرات سوسیالیستی می‌دانستند، معتقد بود که می‌توان با تکیه به داشته‌های خود به جلو حرکت کرد. او معتقد بود که یک جامعه نباید صرفا مقلد باشد و فقط مصرف‌کننده اندیشه‌ای باشد. شریعتی می‌کوشید که در جامعه فکر تولید شود؛ بنابراین موضوع بازگشت به خویشتن را به عنوان یک احیاگر دینی مطرح کرد که باید هویت ما بر اساس دین‌مان احیا شود. او تنها راه را استقلال می‌دانست و به‌شدت به نظام سرمایه‌داری انتقاد می‌کرد.

باتوجه به تمام این موضوعات آیا می‌توان از بازگشت به شریعتی یا همان ایجاد یک جریان به نام «نوشریعتی» سخن گفت؟

بازگشت به گذشته در عرصه فکری اتفاق خوبی نیست زیرا به درجازدن منتهی می‌شود. ما می‌توانیم از اندوخته‌های شریعتی استفاده کنیم و با دانستن مسائل جدیدی که پیرامون‌مان وجود دارد گامی رو به جلو برداریم و در این مسیر در به سرمایه‌های فکری خومان پشت‌ نکینم. ما باید به جای ماندن در شریعتی بر سرمایه اندیشه‌ای خود بیفزاییم. واقعا این میزان تنگ‌نظری در مواجهه با شریعتی منطقی نیست و بهتر است به جای درجازدن در دعوای شریعتی و ضدشریعتی از آراء مثبت او بهترین استفاده را برای حرکت رو به جلو داشته باشیم.

با همه این‌ها انتقادهایی هم به آراء دکتر شریعتی وارد است. شما مهم‌ترینِ آن‌ها را چه می‌دانید؟

قطعا دکتر شریعتی در جاهایی خطاکرد. نگاه او به صفویه جامع نیست. حکومت صفویه در احیای شیعه و هویت ملی ایرانیان نقش مهمی ایفا کرد و در آن دوران این امکان به علما داده شد تا گام‌های مؤثری بردارند؛ هرچند قبول داریم که در دربار صفویه عاداتی خلاف تشیع هم وجود داشت اما در نگاه کلی صفویه به تشیع خدمت کرد. نگاه شریعتی در این موضوع تک‌بعدی است. با وجود انتقادهایی که به شریعتی وجود دارد، باید او را به طور کلی در حوزه اندیشه سنجید. جهان‌بینی او به‌طور کلی بسیار ارزنده است. شما نگاه کنید که برخی شخصیت‌های امروزی که خود را با عنوان روشنفکر دینی مطرح می‌کنند کاملا مقلد هستند. برای مثال دکتر سروش در ارتباط با نفی مارکسیسم کاملا مقلد بود و این تقلیدِ صرف او را به ورطه‌ای کشاند که تأسف‌بار است. او پیرو فیلسوفانی شد که صرفا از جامعه سرمایه‌داری دفاع می‌کردند و در این مسیر برای مقابله با مارکسیسم هر آنچه آنها گفتند، دکتر سروش پذیرفت و همچنان در این مسیر ادامه می‌دهد. در ابتدای انقلاب او بعضی دستاوردهای برخی فلاسفه رسمی و دولتی را شرح می‌داد و سعی می‌کرد با استفاده از آنها ضعف‌های مارکسیسم را آشکار کند که در آن مقطع پژوهش‌های خوبی محسوب می‌شد اما به تدریج دکتر سروش برای نفی مارکسیسم هر آنچه غرب گفت، پذیرفت. طبیعی است که برای غرب، احیای تفکر دینی بزرگ‌ترین خطر محسوب می‌شود و دکتر سروش این را هم پذیرفت و دیگر نه‌تنها ادامه دهنده مسیر احیا‌گری دینی نبود بلکه در مسیر تخریب تفکر دینی قرار گرفت و اگر می‌گوییم شریعتی احیاگر تفکر بود باید بگوییم که سروش تخریبگر تفکر دینی است.

منبع: فردا

کلیدواژه: عباس سلیمی نمین دکتر علی شریعتی روشنفکری دینی دکتر شریعتی تفکر دینی دکتر سروش مهم ترین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۳۶۸۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سی‌وچهار دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در یک نگاه

مروری به ادوار مختلف نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، تاثیر وضعیت سیاسی و اجتماعی هر دوره را بر میزان استقبال مردم از این رویداد نشان می‌دهد.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، هنوز آن فرش زرشکی پاخورده در خاطرم زنده است، سالن به سالن روی آن فرش راه رفتم تا شاعر محبوبم را در غرفه نگاه پیدا کنم. مجموعه اشعارش تازه منتشر شده بود؛ ۹۹۰ صفحه با بهای ۸ هزار تومان. او با احترام روی اولین صفحه سفید کتاب نوشت: «برای دختر نازنینم: شبنم.» امضا: سیدعلی صالحی. سال ۸۴ بود و هجدهمین دوره نمایشگاه کتاب با این شعار: «درخت ایران ریشه در آب‌های خلیج‌فارس دارد.» نسل من خاطرات اینچنینی از نمایشگاه بین‌المللی کتاب زیاد دارد.

 

به خصوص آن دوره‌ای که نمایشگاه در فضای سرسبز و خوش ِ محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران برگزار می‌شد. ازدحام علاقه‌مندان به کتاب در راهرو‌های سالن‌ها، دیدار با نویسنده‌های محبوب، شلوغی غرفه ناشرانی که کتاب‌های چاپ اول‌شان را روی میز چیده بودند، خستگی چهره غرفه‌داران و ناشران که آمیخته با لبخند و خوشی بود و خستگی ما، خستگی شیرینِ ما از پس ده‌ها هزار قدم پیاده‌روی میان کتاب‌ها، نویسنده‌ها و شاعران و گپ زدن‌های پرشر و شور درباره شعر، داستان، فرهنگ و سیاست.

 

سال ۸۶ گویی جادوی شور و اشتیاق نمایشگاه کتاب از بین رفت. دوره ریاست محمود احمدی‌نژاد تازه آغاز و همزمان با آن چرخه سوخت هسته‌ای کامل شده بود و تحریم‌ها آغاز. وزیر فرهنگ و ارشاد وقت، محمدحسین صفارهرندی بود و طرح مبارزه با بدحجابی زمستان ِ قبل از هجدهمین دوره نمایشگاه کتاب تصویب و اجرای آن آغاز شده بود. جامعه هنری زیر سایه سنگین از دست دادن پرویز یاحقی، بابک بیات و ناصر عبداللهی و شادی بازگشت محمدرضا لطفی بود. جامعه ادبی نیز هنوز در کشمکش اختلاف بر سر رمان‌های محبوب پس از انقلاب بودند که وزارت ارشاد تابستان سال قبل منتشر کرده بود. فهرستی که در صدرش نام بامداد خمار و نویسنده‌هایی مانند مرتضی مودب‌پور و فهیمه رحیمی به چشم می‌خورد. علاوه بر شرایط حاکم بر جامعه از منظر اجتماعی و سیاسی، جابه‌جایی محل برگزاری نمایشگاه نیز در ریزش بازدید از نمایشگاه اثرگذار بود. نمایشگاه کتاب این ریزش را حدود ۱۰ سال بعد در شهر آفتاب نیز تجربه کرد؛ سال ۱۳۹۵٫ سالی که علاوه بر ریزش بازدیدکنندگان، تعداد ناشران داخلی و خارجی نیز کاهش پیدا کرد.

 

دهه هشتاد


اگر دوباره به دهه هشتاد که با دوران اصلاحات آغاز و با دوران احمدی‌نژاد پایان یافت، بازگردیم با سیر نزولی انتشار کتاب نیز مواجه خواهیم بود که بر کیفیت نمایشگاه کتاب به خصوص در نیمه دوم دهه هشتاد اثرگذار بود. از منظر نشر باید گفت ابتدای دوره ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد، جهش ناگهانی آمار نشر شاید از دور حکایت از بهبود حال کتاب داشت، اما هنگامی که به آمار نگاه کنید، متوجه می‌شوید با تغییر دولت آمار نشر کتاب‌های مذهبی رشد چشمگیری داشته نه کتاب‌های حوزه ادبیات و فلسفه و علوم اجتماعی و آنچه در ادامه رخ داد و به نظر سیر نزولی می‌آید، تعدیل سیاست‌های متاثر از مداخله دولت در نشر است؛ کاهش شمارگان کتاب‌های دینی و افزایش شمارگان کتاب‌های حوزه جامعه‌شناسی، فلسفه و ادبیات. هر چند می‌توان تغییر فرهنگ مطالعه و ورود فناوری‌های نوین به این حوزه را نیز دخیل دانست. برای دریافت اطلاعات دقیق از آمار‌ها و تحلیل نشر این دوره می‌توانید گزارشی که تحت عنوان «گزارش ملی فرهنگ حوزه نشر کتاب» برای پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات تهیه شده و در سایت مرکز رصد فرهنگی کشور منتشر شده را مطالعه کنید.

دهه نود

 

برای نمایشگاه بین‌المللی کتاب، دهه پر افت و خیزی بود. بیست و چهارمین دوره نمایشگاه کتاب در سال ۹۰ هنگامی که سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد بود، به نظر موفقیت خوبی در برگزاری به دست آورد؛ افزایش حضور ناشران داخلی و خارجی و بیشترین تعداد کتابی که در نمایشگاه تا آن زمان و حتی پس از آن به نمایش گذاشته شد: حدود ۴۷۰ هزار عنوان کتاب. در همین دهه بود که نسیم مرعشی را با پاییز فصل آخر سال است و هرس شناختیم. قیدار و رهش را از رضا امیرخانی خواندیم و فریبا کلهر پنج اثرش یعنی شروع یک زن، پایان یک مرد، شوهر عزیز من، عاشقانه و مردی از آنادانا را منتشر کرد. از گلی ترقی دو کتاب جدید خواندیم؛ فرصت دوباره و بازگشت. ناهید طباطبایی، سور شبانه را روانه بازار کرد و محمود دولت‌آبادی به مناسبت ۸۰ سالگی کتاب اسب‌ها، اسب‌ها از کنار یکدیگر را نوشت و چاپ کرد. محمدرضا بایرامی بالاخره مجوز مردگان باغ سبز را گرفت و لم‌یزرع را منتشر کرد. از مهدی یزدانی‌خرم، خون خورده، سرخ سفید و من منچستر یونایتد را دوست دارم وارد بازار شد.

 

رضا جولایی، برکه‌های باد، یک پرونده کهنه، شکوفه‌های عناب، پاییز ۳۲ و ماه غمگین، ماه سرخ را منتشر کرد. از فرهاد کشوری مردگان جزیره موریس، سرود مردگان، دست نوشته‌ها، صدای سروش و کشتی توفان‌زده را خواندیم. از منیرالدین بیروتی، بحر و نهر، آرام در سایه و ماهو، از ابوتراب خسروی، ملکان عذاب را و آواز پر جبرییل، از مصطفی مستور سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار، بهترین شکل ممکن، عشق و چیز‌های دیگر، از زنده‌یادیعقوب یادعلی آداب دنیا و آمرزش زمینی و متغیر منصور، از محمود حسینی‌زاد این برف کی آمده، آسمان، کیپ ابر، بیست زخم کاری، از جواد مجابی گفتن در عین نگفتن و ایالت نیست در جهان، از حسین سناپور، مخلوقات غریب و دیگر کتاب‌ها… ما دهه نود را این‌طور سر کردیم و ۹ دوره نمایشگاه کتاب در این دهه برای ما هر سال بی‌رونق‌تر شد؛ چه در زمان وزارت سیدمحمد حسینی، چه در زمان وزارت علی جنتی، چه دوران سیدعباس صالحی یا وزارت کوتاه سیدرضا صالحی‌امیری.

 

دهه نود را کرونا تمام کرد. نمایشگاه کتاب نیز مانند بسیاری از رویداد‌های دیگر تحت تاثیر بیماری همه‌گیر که روز‌ها و روزها، آمار مرگ و میرش ما را به وحشت می‌انداخت، معلق شد. بعد از دو سال غیبت (۱۳۹۹ و ۱۴۰۰) نمایشگاه کتاب تهران با شعار «با کتاب سلامتیم» به مصلی بازگشت. اما برای بازگرداندن ناشران و بازدیدکنندگان نیاز به زمان داشت. پارسال که می‌توانست فرصت طلایی برای بازگرداندن آن اشتیاق گم شده برای نمایشگاه کتاب باشد، مسائلی دیگر دخیل شد برای بی‌میلی برخی ناشران و بخشی از مردم نسبت به حضور در نمایشگاه. برخی آن را تحریم نمایشگاه نام نهادند، عده‌ای تکذیب کردند، بعضی از مسوولان اعلام کردند مشکلات خود ناشران باعث شده حضور پیدا نکنند و «تحریم» واژه دشمن است… هر چند در مقابل ناشرانی که شرکت نکردند، ناشرانی نیز به نمایشگاه پیوستند که آمار‌ها را افزایش دادند. سال گذشته یکی از پرحاشیه‌ترین نمایشگاه‌های کتاب را پشت سر گذاشتیم؛ نمایشگاهی با چند پرونده تخلف، چندین تذکر، خبر پلمب و… حالا این روز‌ها به استقبال سی و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب می‌رویم که با شعار «بخوانیم و بسازیم» از نوزدهم تا بیست و نهم اردیبهشت ماه برگزار می‌شود.

مرور جدول زیر کمک می‌کند بتوانیم بینشی نسبت به سیری که نمایشگاه کتاب در این سی و پنج دوره داشته به دست آوریم و اگر هر فراز و فرودش را با شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دورانش بسنجیم، تحلیلی از تاثیر وضعیت جامعه بر این نمایشگاه خواهیم داشت.

 

دیگر خبرها

  • علامه مطهری شخصیت جامع علمی و بصیرتی معاصر است
  • پیش‌نویس آیین‌نامه جامع تغذیه و رستوران‌های دانشجویی بررسی می شود
  • مسجد و هویت‌بخشی به محله
  • خانواده بافضیلت موجب تعالی جامعه می شود
  • جامعه کارگری باید مورد تکریم و احترام قرار گیرد
  • نگاه تقریبی شیخ بهایی، وجه امتیاز او به شمار می‌رفت
  • سی‌وچهار دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در یک نگاه
  • امام صادق(ع) آغازگر جهاد در عرصه فقه و تربیت جامعه اسلامی بود
  • تاریخ بشریت ادامه راه انبیاء در مبارزه با جریان استکبار است
  • امام صادق(ع) آغازگر جهاد فقه و نهضت علمی اسلامی است